ترجمه مقاله

غالمون

لغت‌نامه دهخدا

غالمون . [ ل ِ ] (اِ) دوائی است خوشبو سفرجلی رنگ با قوت مجففه کمی منجمدکننده . (الفاظ الادویه ص 200). و صاحب مخزن الادویه آرد: شیخ الرئیس نوشته : دوائی است خوشبو و سفرجلی رنگ با قوت مجففه با حدت کمی و منجمدکننده ٔ شیر مانند انفحه و گل آن جهت قطع انفجار خون و سوختگی آتش مفید. مؤلف گوید: شاید این خود غالیون ویا قریب بدان باشد. - انتهی . رجوع به غالیون شود.
ترجمه مقاله