غافل
لغتنامه دهخدا
غافل . [ ف ِ ] (اِخ ) ملک خسرو. وی یکی از شعرای ایران و از اهالی سیستان بوده است ، از اوست :
غافل نشوی از این دو معنی غافل
سرمایه ٔ مرد زین دو گردد حاصل
زین راهنمایان بیکی شو قائل
یا عقل درست ، یا جنون کامل .
غافل نشوی از این دو معنی غافل
سرمایه ٔ مرد زین دو گردد حاصل
زین راهنمایان بیکی شو قائل
یا عقل درست ، یا جنون کامل .
(قاموس الاعلام ترکی ).