ترجمه مقاله

عیم

لغت‌نامه دهخدا

عیم . [ ع َ ] (ع اِمص ) آرزوی شیر آمدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بودن «عیمة» در شخص . (از اقرب الموارد). رجوع به عیمة شود. || تشنه شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). عَیمة. رجوع به عیمة شود.
ترجمه مقاله