ترجمه مقاله

عیانة

لغت‌نامه دهخدا

عیانة. [ ن َ ] (ع مص ) خبر آوردن برای قوم . || جاسوس و عین شدن بر قوم . (از اقرب الموارد). دیدبانی کردن . (دهار): بعثنا عیانةً؛ جاسوس فرستادیم تا خبر آرد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || چشم زخم شدن . (آنندراج ).
ترجمه مقاله