ترجمه مقاله

عیاد

لغت‌نامه دهخدا

عیاد. (ع مص ) بیمارپرسی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دیدار کردن از بیمار. (از اقرب الموارد). عیادة. عَود. عُوادة. رجوع به عَوْد و عوادة و عیادة شود.
ترجمه مقاله