ترجمه مقاله

عکمص

لغت‌نامه دهخدا

عکمص . [ ع ُ ک َم ِ ] (ع ص ) بلا و زیرک . (منتهی الارب ). داهیه . (اقرب الموارد). || بر حذر و ترسان از هر چیزی . (منتهی الارب ). حاذر، از هر چیزی . (از اقرب الموارد).
- ابوالعکمص ؛ کنیه ٔ مردی است از تمیم . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله