عنبرشکنلغتنامه دهخداعنبرشکن . [ عَم ْ ب َ ش ِ ک َ ] (نف مرکب )عنبرریز. آنچه عنبر از آن پراکنده شود : گر دلم حق وفا با خط و خالت داردمحترم داردر آن طره ٔ عنبرشکنش .حافظ.