ترجمه مقاله

عمد

لغت‌نامه دهخدا

عمد. [ ع َم َ ] (ع مص ) خشم گرفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || چسبیدن به کسی . (منتهی الارب ). ملازم گشتن . (از اقرب الموارد). || درون کوهان شتر ریز و شکسته گردیدن بجهت سواری . (منتهی الارب ).شکسته شدن داخل سنام شتر از سواری ، در حالی که ظاهرآن سالم باشد. (از اقرب الموارد). || سست و دردناک گردیدن مرد. (منتهی الارب ). به درد آمدن . (از ذیل اقرب الموارد). || تر کردن خاک را باران ، چندانکه بسته گردد بگرفتن . (منتهی الارب ). نمناک کردن باران خاک را بطوریکه هنگام گرفتن ، بسته گردد بجهت نمناکی . (از اقرب الموارد). || تر شدن خاک . (از منتهی الارب ). || آماسیدن سرین از سواری و کشیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || در شگفت شدن از کسی : أنا أعمد منه ؛در شگفتم از وی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله