ترجمه مقاله

عقبة

لغت‌نامه دهخدا

عقبة. [ ع ُ ب َ ] (ع اِ) نوبت : تمّت عقبتک . || بدل : أخذت من اسیری عقبة. || شب وروز، بدان جهت که همدیگر را تعاقب می کنند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، عُقَب . (از اقرب الموارد). || آنچه از خوردنی در بن دیگ عاریتی به خداوند دیگ فرستند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || باقی مانده ٔ هر چیزی . (منتهی الارب ): فلان عقبة بنی فلان ؛ او آخرین بازمانده ٔ آنان است . (از اقرب الموارد). || نشان و اثر: علیه عقبةالجَمال . || عقبة الطائر؛ مسافت ما بین ارتفاع و انحطاط پرنده ، و گویند آن دو فرسخ است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || عقبةالشیطان ؛ نوعی از نشست که به نشست سگ ماند. (منتهی الارب ). عَقِب الشیطان . رجوع به عَقِب شود. || آنچه از شیرینی ، پس از طعام خورند. دسر. || عقبة الضبع؛ سختی و شدت ؛ لقیت منه عقبة الضبع و اِست الکلب ؛ از او سختی و شدت دیدم . (از اقرب الموارد).
- ابوعقبة ؛ کنیه ٔ خنزیر و خوک . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله