ترجمه مقاله

عصاوید

لغت‌نامه دهخدا

عصاوید. [ ع َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عِصواد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عصواد شود. || تشنگان ، گویند: ابل عصاوید؛ یعنی شتران تشنه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ابر سطبر درهم پیوسته . (منتهی الارب ). || درهم افتاده . گویند: جأت الابل و الخیل عصاوید؛ هرگاه بر همدیگر سوار باشند. (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). || تاریکی بسیار و توبرتو. || عصاوید الکلام ؛ آنچه پیچیده باشد از کلام . (منتهی الارب ). سخن درهم افتاده . (از اقرب الموارد). || قوم عصاوید فی الحرب ؛ گروه درهم پیوسته همه اقران خود را. (منتهی الارب ). گروهی که در جنگ با اقران خود در هم پیچیده باشند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله