ترجمه مقاله

عدق

لغت‌نامه دهخدا

عدق . [ ع َ ] (ع مص ) فراهم آوردن چیزی را و گرد کردن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || انداختن دست خود را در حوض . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (قطرالمحیط). || کاری بغالب رای خود کردن که یقین آن نداشته . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از آنندراج ).
ترجمه مقاله