عجرلغتنامه دهخداعجر. [ ع َ ج َ ] (ع مص )درشت گردیدن و پرگوشت گشتن . || بزرگ شکم شدن . (منتهی الارب ). || درشت و فربه گردیدن اسب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) مغندگی و بیرون آمدگی هر چیزی . (منتهی الارب ).