ترجمه مقاله

عتق

لغت‌نامه دهخدا

عتق . [ ع َ ] (ع مص ) جوان گردیدن دختر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بیرون شدن دختر از خدمت پدر و مادر و از مالکیت شوی . (اقرب الموارد). || گرامی شدن مرد. (منتهی الارب ). || نیک و تازه گردیدن بشره سپس درشتی و خشکی آن . || واجب شدن سوگند بر کسی . || کهنه گردیدن و نیکو شدن شراب . || درگذشتن اسب از دیگران . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || دیرینه گشتن و نیکو گردیدن چیزی . (منتهی الارب ). نیکو گردیدن چیزی . (اقرب الموارد). || گزیدن چیزی را به دندان . || نیکو گردانیدن مال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آزاد شدن بنده از بندگی . (اقرب الموارد). آزاد گردیدن . (منتهی الارب ). بابی از ابواب فقه اسلامی است که مقررات و قوانین بردگی و برده فروشی در اسلام در آن جمع شده است .
ترجمه مقاله