ترجمه مقاله

ظافر

لغت‌نامه دهخدا

ظافر. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن جابربن منصور السکری ،مکنّی به ابوحکیم . او مسلمانی دین دار و عالم به صناعت طب و یکی از بزرگترین متمیزین این علم و در علوم حکمیه متقن و آراسته ٔ به فضائل و علم و ادب و دوستدار اشتغال و تضلع به علوم بود. وی در بغداد درک صحبت ابوالفرج بن الطیب کرد و با او به کار علم پرداخت . ظافر مانند پدر خویش عمری طویل یافت و تا سال 482 هَ .ق . حیات داشت . اصل او از موصل است و از موصل به حلب شد و تا پایان عمر بدانجا اقامت گزید و پس از وی جماعتی در حلب به صناعت طب پرداختند. از اشعار اوست :
مازلت اعلم اولاً فی اوّل
حتی علمت بأننی لا علم لی
و من العجائب ان کونی جاهلاً
من حیث کونی اننی لم اجهل .
ظافربن جابر را مقالتی است در اینکه : «الحیوان یموت مع ان ّ الغذاء یخلف عوض ما یتحلل منه ». رجوع به عیون الانباء چ مصر ج 2 صص 143-144 و الاعلام زرکلی ج 2 صص 453-454 و قاموس الاعلام ترکی و تاریخ حلب چ حلب ج 4 ص 212 شود.
ترجمه مقاله