طنابی
لغتنامه دهخدا
طنابی . [ طَ ] (اِ) طنَبی . ایوان که توی ایوان کلان باشد. ملاطغرا راست :
از موج رطوبت گل نوخیز چمن را
گر خانه بود تنگ شود قصر طنابی .
و رجوع به طنبی شود.
از موج رطوبت گل نوخیز چمن را
گر خانه بود تنگ شود قصر طنابی .
(از آنندراج ).
و رجوع به طنبی شود.