صولت کردن
لغتنامه دهخدا
صولت کردن . [ ص َ / صُو ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خشم کردن . تندی کردن :
تو جفا کنی و صولت ، دگران دعای دولت
نه عجب بدین لطافت که تو پادشاه داری .
رجوع به صولت شود.
تو جفا کنی و صولت ، دگران دعای دولت
نه عجب بدین لطافت که تو پادشاه داری .
سعدی .
رجوع به صولت شود.