ترجمه مقاله

صوع

لغت‌نامه دهخدا

صوع . [ ص َ ] (ع مص ) پیمودن به صاع . || جدا کردن . (منتهی الارب ). || دوتا کردن و پیچاندن چیزی را. (اقرب الموارد). || متفرق و پراکنده ساختن . (منتهی الارب ) (مصادر زوزنی ). پراکنده کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || ترسانیدن کسی را. || رفتن زنبور بعضی پس بعضی . || آمدن کسان مرد مر او را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || حمله آوردن بعضی بر بعض دیگر. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله