ترجمه مقاله

صوان

لغت‌نامه دهخدا

صوان . [ ص َ / ص ِ / ص ُ ] (ع اِ) جامه دان . (منتهی الارب ). تخته ٔ جامه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). ج ، اَصوِنَه . (اقرب الموارد). || هر چیز که جامه ها در آن نهند از جونه یا تخت یا سفط. (از سرالادب ثعالبی ). صندوق رخت . (دهار). || (ص ) حافظ. ساتر. حاجب :
جز چنین خرقه نخواهد شد صوان
نور ما را برنتابد غیر آن .

مولوی .


ترجمه مقاله