صناعلغتنامه دهخداصناع . [ ص َ ] (ع اِ) چوبهاست که بدان آب را چندی بند کنند. || (ص ) رجل صناع الیدین ؛ ماهر باریک کار چربدست در پیشه و کار خود. (منتهی الارب ). دست کار. چرب دست . (مهذب الاسماء).