ترجمه مقاله

صمغاللوز

لغت‌نامه دهخدا

صمغاللوز. [ ص َ غُل ْ ل َ ] (ع اِ مرکب ) در فهرست مخزن الادویه آرد: بفارسی زو بادام و به شیرازی از دو بادام ... بهترین آن سفید مأخوذ از درخت قریب العهد به غرس است . صاحب اختیارات بدیعی آرد: طبیعت وی مایل بود به سردی و گویند گرم و تر بود و صمغ بادام شیرین درد حلق و سرفه و تب دق را نافع و فربهی آورد.
ترجمه مقاله