ترجمه مقاله

صمح

لغت‌نامه دهخدا

صمح . [ ص َ ] (ع مص ) گداختن گرما دماغ کسی را بگرمی خود. || تازیانه زدن کسی را. || درشتی کردن با کسی در سؤال و جز آن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله