ترجمه مقاله

صعرور

لغت‌نامه دهخدا

صعرور. [ ص ُ ] (ع اِ) صمغ بسته و منجمد و صمغ دراز و باریک در هم پیچیده . || چیزی است زردرنگ سطبر خشک با اندک نرمی . || نمی که اول از سوراخ پستان برآید یا فله فشرده یعنی آن که اول دوشیده شود از لبا. || بار درختی است که با بهل و فلفل و نحو آن ماند در سختی یا صمغ است عموماً. ج ، صعاریر. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله