ترجمه مقاله

صرام

لغت‌نامه دهخدا

صرام . [ ص ُ] (ع اِ) نام جنگ بدان جهت که میبرد قرابت و مودت را. || (ص ) مرد توانا و سخت برنده . مرد قوی بر بریدن . || (اِ) داهیة. بلا. (منتهی الارب ). سختی . || باقی مانده ٔ شیر که بار دیگر دوشیده شود در وقت حاجت و ضرورت و منه المثل : حلبت صرام ؛ یعنی عُذر بنهایت رسید. (منتهی الارب ). || شیری که بسیار غلیظ شده باشد در پستان حیوان .
ترجمه مقاله