شیوندهلغتنامه دهخداشیونده . [ شی وَ دَ / دِ ] (نف )مخلوطگشته . || لرزان شده . || برهم زده شده . (ناظم الاطباء). || برهم زننده . آمیزنده . || لرزنده . (فرهنگ فارسی معین ).