شیرشکار
لغتنامه دهخدا
شیرشکار. [ شی ش ِ ] (نف مرکب ) متهوّر و باجرأت . (ناظم الاطباء). || شکارکننده ٔ شیر. آنکه شیر را صید کند. || کنایه از دلیر. شجاع . (فرهنگ فارسی معین ) :
در بزم درم باری ودینارفشانیست
در رزم مُبارزشکر و شیرشکاریست .
در بزم درم باری ودینارفشانیست
در رزم مُبارزشکر و شیرشکاریست .
فرخی (دیوان ص 22).