شکرآگین
لغتنامه دهخدا
شکرآگین . [ ش َ ک َ / ش َک ْ ک َ] (ص مرکب ) شکرین . کنایه از سخت شیرین :
ز فرقت لب مرجان شکّرآگینت
به جان رسیدم کار و به لب رسیدم جان .
و رجوع به شکرآکند و شکرآلود شود.
ز فرقت لب مرجان شکّرآگینت
به جان رسیدم کار و به لب رسیدم جان .
سوزنی .
و رجوع به شکرآکند و شکرآلود شود.