شورباج
لغتنامه دهخدا
شورباج . (معرب ، اِ مرکب ) آش ساده . (ناظم الاطباء). شوربة. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). معرب شوربا است که آب گوشت پخته باشد. (برهان ) (آنندراج ). شوربا. مرقه . خوردی . مرقه که تنها از برنج و نمک و آب کنند. (یادداشت مؤلف ). شوربا. (دهار).