شهرآزاد
لغتنامه دهخدا
شهرآزاد. [ ش َ ] (اِخ ) نام شهری است . (برهان ) (ناظم الاطباء). شهرآزادیه . (ناظم الاطباء) :
بنفشه زیر وز بر شاخ سوسن
چو بردیبای زنگاری مزمر
به شادروان شهرآزاد ماند
که اسکندر بر او پاشید گوهر.
رجوع به شهر آزاد شود.
بنفشه زیر وز بر شاخ سوسن
چو بردیبای زنگاری مزمر
به شادروان شهرآزاد ماند
که اسکندر بر او پاشید گوهر.
دقیقی .
رجوع به شهر آزاد شود.