ترجمه مقاله

شفاعت خواه

لغت‌نامه دهخدا

شفاعت خواه . [ ش َ ع َ خوا / خا ] (نف مرکب ) شفاعت خواهنده . شفیعشونده . درخواست بخشایش کننده .خواهشگر. شافع. شفیع. (یادداشت مؤلف ) :
اگر محمد اندر مقام محموداست
گناه امّت خود را ز حق شفاعت خواه ...

سوزنی .


راهنمای خلق به طریق هُدی و شفاعت خواه امت به روز جزاست . (فارسنامه ابن البلخی ص 1).
هر چه بفرستی به رسوایی کشد
دل شفاعت خواه رسوایی فرست .

خاقانی .


مرقعبرکش نرماده ای چند
شفاعت خواه کارافتاده ای چند.

نظامی .


ترجمه مقاله