ترجمه مقاله

شطن

لغت‌نامه دهخدا

شطن . [ ش َ طَ ] (ع اِ) رسن دراز. ج ، اَشطان . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رسن دراز یا عام است . (آنندراج ) (منتهی الارب ). حبل . (المصادر زوزنی ). ریسمان . نخ . رشته . ریسمان دراز. (یادداشت مؤلف ). رسن . (مهذب الاسماء). رسن دراز. (غیاث اللغات ) :
بر شود بر باده ٔ سنگین چو سنگ منجنیق
در رود در قعر وادی چون به چاه اندر شطن .

منوچهری .


ترجمه مقاله