ترجمه مقاله

شطارة

لغت‌نامه دهخدا

شطارة. [ ش َ رَ ] (ع مص ) خشک شدن یک پستان گوسپند و یا درازتر از دیگری گردیدن آن . (ناظم الاطباء). || ترک موافقت مردمان بسبب خباثت و لئامت . (فرهنگ فارسی معین ). || شوخ و بی باک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به بدی درشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از المصادر زوزنی ). رجوع به شطارت شود. || برغم مردمان دور گردیدن از آنان . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دور گردیدن . (آنندراج ). رجوع به شطورة و شطور شود. || روی کردن به سوی کسانی . (از اقرب الموارد). || نظر کردن به سوی کسی به روشی که در نظر کردن بدو دیگری را نیز بنگرند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله