ترجمه مقاله

ششبندان

لغت‌نامه دهخدا

ششبندان . [ ش َ / ش ِ ب َ ] (اِ مرکب ) درخت تاک صحرایی که به تازی کرمةالسوداء و به شیرازی سیاه دارو گویند. (ناظم الاطباء). درخت تاک صحرایی که مانند عشقه بر درختها پیچد. (از آنندراج ) (از برهان ). کرمةالسوداء. سیاه دارو. (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). اینالیس مالینا. کرم اسود. کرمةالسوداء. بوطانیة. میمون . فاشرشنین . فاشرستین . هزارجشان . (یادداشت مؤلف ). || شش روز اول از ماه شوال ؛ یعنی پس از عید فطر که در آن شش روز روزه می دارند. (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). ششه . (آنندراج ). شش یندان . رجوع به ششه و شش یندان شود.
ترجمه مقاله