ترجمه مقاله

شرکة

لغت‌نامه دهخدا

شرکة. [ ش ِ ک َ ] (ع مص ) شرکت . شریک کسی شدن در کاری . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). انباز شدن . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 61). رجوع به شرکت شود. || در بیع و میراث انباز کسی شدن و دارای بهره و نصیب گردیدن . (ناظم الاطباء). در بیع و میراث انباز کسی گردیدن . (منتهی الارب ). انباز کسی گردیدن . (آنندراج ). هنباز شدن با کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). || پاره گردیدن شراک کفش . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
ترجمه مقاله