ترجمه مقاله

شرص

لغت‌نامه دهخدا

شرص . [ ش َ رَ ] (ع اِ) بریدگی است بربینی شتر ماده یعنی بینی آن را رخنه کرده رسن مهار را در آن کنند تا ناقه مطیعتر و شتابتر باشد. || بندی است از بندهای کشتی گیران و آنچنان باشد که حریف را بر کمر خود گرفته بر زمین زنند. || درشتی زمین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله