ترجمه مقاله

شجلیز

لغت‌نامه دهخدا

شجلیز. [ ش ِ ] (اِ) شجد است که سرمای سخت باشد. (برهان ). سرمای سخت . (اوبهی ). شجد. (فرهنگ جهانگیری ). سرمای سخت . (انجمن آرا) :
از دوری تو دیر شدم ای صنم آگاه
چون قصد تو کردم شجلیزم زد بر راه .

(لغت فرس اسدی ).


و رجوع به شجد شود.
ترجمه مقاله