ترجمه مقاله

شاهمار

لغت‌نامه دهخدا

شاهمار. (اِ مرکب ) ملک ماران . ماری است درازای دو بدست تا سه بدست . و بر سر او نشانی چون اکلیلی یعنی تاجی . و سر او تیز چون اکلیلی یعنی تاجی . و سر او تیز باشد و چشم او سرخ و لون او بسیاهی و زردی زند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله