شاست
لغتنامه دهخدا
شاست . (اِ) مرغی طوقدار که آن را توی نیز خوانند و بیشتر کنار آب بسر برد. (شعوری ). هوبره :
گرآید پیش شاهین شاست با جنگ
فضای عالم آید بر سرش تنگ .
رجوع به هوبره شود. || (ص ) کودن . (ناظم الاطباء).
گرآید پیش شاهین شاست با جنگ
فضای عالم آید بر سرش تنگ .
(از شعوری ).
رجوع به هوبره شود. || (ص ) کودن . (ناظم الاطباء).