ترجمه مقاله

شادوان

لغت‌نامه دهخدا

شادوان . [ دُ ] (اِ مرکب ) شادروان . (فرهنگ شعوری ) :
یکی خسروی شادوان گونه گون
درازیش میدان اسبی فزون .

حکیم اسدی (از انجمن آرای ناصری ).


رجوع به شادروان شود.
ترجمه مقاله