ترجمه مقاله

شاخ هفت بیخ

لغت‌نامه دهخدا

شاخ هفت بیخ . [ خ ِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از هفت فلک . (هفت پیکر نظامی گنجوی حاشیه ٔ ص 45) :
از سر این شاخ هفت بیخ بزن
وز سم این نعل چارمیخ بکن .

نظامی (هفت پیکر).


مرحوم وحید دستگردی در معنی این بیت آورده است : «بهیمی سم آز و شهوات را از پای خود بکن و از سفالین خم فلک الافلاک تا سر بدر کنی شاخ هفت بیخ هفت فلک را از سر خود دور ساز و نعل زمین که بچارمیخ چهار عنصر بر سم تو کوبیده شده بدور افکن و از عالم جسمانی درگذر.»
ترجمه مقاله