ترجمه مقاله

شاخن

لغت‌نامه دهخدا

شاخن . [ خ ِ ] (اِخ ) مرکز دهستان شاخنات ، بخش درمیان ، شهرستان بیرجند واقع در 87هزارگزی باختر در میان و 30 هزارگزی خاور شاهراه مشهد به زاهدان . کوهستانی و آب و هوای آن معتدل ، جمعیت آن : 1055 تن . آب آن از قنات و محصولات آن غلات و لبنیات است . شغل سکنه ٔ آن زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9). نام خره ای در قاینات و قراء ذیل بدانجاست : فورخواست ، آسیابان ، دره عباس ، رجنوک درخش ، مزرعه ٔ ملا، برندود، سرخنگ ، خو، مناوند، منند، تخته بان ، کوشکک سرچاه ، کبودان ، واشان ، مزرعه ٔ شاخن ، در نزهة القلوب آمده است : ولایتی است (از قهستان )، چند پاره دیه مختصر و بلوک فشارود و همچنین موضعی چند است و به آب و هوای و محصول مانند دیگر ولایات آن . (نزهة القلوب مقاله ٔ سوم ص 144). در کتاب سرزمینهای خلافت شرقی تألیف لسترنج آمده است : در این ناحیه (بیرجند و قاینات )، دهکده های خوب وجود داشته که حمداﷲ مستوفی به یکی از آنها موسوم به «شاخن » اشاره نموده گوید در کنار فشارود است . این دهستان هنوز باقی و در سه روز راه جنوب خاوری قاین قرار دارد. (ترجمه ٔسرزمینهای خلافت شرقی ص 387). و رجوع به شاخن شود.
ترجمه مقاله