ترجمه مقاله

شاب

لغت‌نامه دهخدا

شاب . [ ب ب ] (اِخ ) الظریف . (661 - 688 هَ . ق .). محمدبن عفیف . او را دیوانی است . (کشف الظنون ). محمدبن سلیمان بن علی بن عبداﷲ التلمسانی معروف به شاب الظریف شاعری باریک اندیش و دارای اشعار پسندیده و لطیف بود. در قاهره تولد و در دمشق وفات یافت . او را دیوان شعری است که بطبع رسیده است . (اعلام زرکلی ج 3 ص 902 از فوات الوفیات ج 2 ص 211). محمدبن سلیمان بن علی (شمس الدین ) التلمسانی بن الشیخ عفیف الدین التلمسانی . قاضی شهاب الدین در باره ٔ او گوید:... مردم روزگار وی خاصه اهل دمشق شیفته ٔ اشعارش بودند... جماعتی از دوستان او را دیدم که هیچیک از شاعران را از او برتر نمیشمردند و اشعار وی را با تعظیم و بزرگداشت روایت میکردند. بیشتر اشعارش از رشاقت لفظی بهره مند است . حفظ اشعار او آسان است و از لغات عامیانه خالی نیست ... وی در جوانی بچنگال اجل گرفتار آمد... شیخ صلاح الدین گویند: شاعری است نیکوسخن ، پسر شاعر نیکوسخن . در جوانی درگذشت . وفاتش در دمشق و تولدش در قاهره اتفاق افتاد. او را دیوانی است که در بیروت و مصر بنام دیوان الشاب الظریف بطبع رسیده و دیگر مقامه ای است که بنام مقامة ابن العفیف التلمسانی در دمشق چاپ شده است . (معجم المطبوعات ج 1 ص 186). و رجوع به ابن عفیف تلمسانی شود.
ترجمه مقاله