سیه خانه
لغتنامه دهخدا
سیه خانه . [ ی َه ْ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانه ٔ مردم چادرنشین . (برهان ). خیمه ٔ صحرانشینان عرب . (غیاث ) (آنندراج ).در اصطلاح کنونی سیه چادر گویند چه این گروه خیمه های سیاه بکار برند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || کنایه از زندان . (برهان ) (غیاث ) (آنندراج ). || خانه ٔ ویران کرده . (غیاث ) (آنندراج ). || خانه ٔ بدیمن ، یعنی خانه ای که میمنت نداشته باشد. (برهان ). خانه ٔ بدیمن . (ناظم الاطباء) :
در سیه کرده و جامه سیه و روز سیه
به سیه خانه ٔ چرخ آیم و در درگیرم .
|| (ص مرکب ) بدبخت . (غیاث ) (آنندراج ).
در سیه کرده و جامه سیه و روز سیه
به سیه خانه ٔ چرخ آیم و در درگیرم .
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 545).
|| (ص مرکب ) بدبخت . (غیاث ) (آنندراج ).