سیا
لغتنامه دهخدا
سیا. (ص ) مخفف سیاه است که در مقابل سفید باشد. (برهان ) (از فرهنگ رشیدی ) :
ای برادر جز بزیر این ردا اندر نشد
اینهمه بوی ومزه بسیار با خاک سیا.
ز صبح تیغ تو گردد بیک نفس رسوا
اگرچه سازد خصمت شب سیا پرده .
ای برادر جز بزیر این ردا اندر نشد
اینهمه بوی ومزه بسیار با خاک سیا.
ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 24).
ز صبح تیغ تو گردد بیک نفس رسوا
اگرچه سازد خصمت شب سیا پرده .
کمال الدین اسماعیل .