سیاه پوشی کردنلغتنامه دهخداسیاه پوشی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سیاه پوشیدن : تا جهان داشت تیزهوشی کردبی مصیبت سیاه پوشی کرد.نظامی .