سیاه نامه
لغتنامه دهخدا
سیاه نامه . [ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) کنایه از عاصی . گنهکار.فاسق . بدکاره . ظالم . (از برهان ). عاصی . گناهکار. فاسق . فاجر. ظالم . بدکاره . (ناظم الاطباء) :
سیاه نامه تر از خود کسی نمی بینم
چگونه چون قلمم دود دل بسرنرود.
رجوع به سیه نامه شود.
سیاه نامه تر از خود کسی نمی بینم
چگونه چون قلمم دود دل بسرنرود.
حافظ.
رجوع به سیه نامه شود.