ترجمه مقاله

سکرجه

لغت‌نامه دهخدا

سکرجه . [ س ُ ک َرْ رَ ج َ ] (معرب ، اِ) ظرفی است کوچک که در آن نان خورشها و چیزهای اندک از مشهیات و جوارشات و مانند آن کرده بر موائد نهند. فارسی است و قیل معرب سکوره و چون خوردن در آن از آداب مبتکرین است و اهل نعمت در آن خورند. قال لااکل فی سکرجه . (آنندراج ) (منتهی الارب ). سکوره . ج ، سکرجات . (مهذب الاسماء). || واحد وزن . (فرهنگ فارسی معین ).
- سکرجه ٔ صغیر ؛ واحد وزن معادل سه اوقیه . (رساله ٔ مقداریه فرهنگ ایران به نقل از فرهنگ فارسی معین ).
- سکرجه ٔ کبیر ؛ واحد وزن معادل نه اوقیه و آن را صدقه نیز گویند. (از فرهنگ فارسی معین ).
- سکرجه ٔ مطلقه ؛ واحد وزن معادل شش استار و چهاریک استار. (از فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله