ترجمه مقاله

سپرجی

لغت‌نامه دهخدا

سپرجی . [ س ِ پ َ ] (حامص ) خرمی . (لغت فرس اسدی ) :
با ماه سمرقند کن آئین سپرجی
رامشگر خوب آور با نغمه ٔ چون قند.

عماره ٔ مروزی (از لغت فرس اسدی ).


رجوع به سپرخی شود.
ترجمه مقاله