ترجمه مقاله

سوسن زبان

لغت‌نامه دهخدا

سوسن زبان . [ سو س َ زَ ] (ص مرکب ) کنایه از کسی که بر سخن گفتن قادر نباشد. (آنندراج ). عاجز در تکلم یعنی آنکه زبان وی مانند سوسن است . (ناظم الاطباء). || کنایه از فصیح و شیوا زبان . (آنندراج ). فصیح و زبان آور یعنی زبان وی مانند گل سوسن و دارای همه قسم تکلم و تلفظ میباشد. (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله