سوا
لغتنامه دهخدا
سوا. [ س َ ] (ع ص ، اِ) سَواء. برابر. برابری . (غیاث ). سواء. یکسان . برابر.
- سلیمان سوا ؛ سلیمان مانند. همتای سلیمان :
آن کو بملک و فصل خطاب و بحکم عدل
امروز با گذشته سلیمان سوا شده ست .
رجوع به سواء شود.
- سلیمان سوا ؛ سلیمان مانند. همتای سلیمان :
آن کو بملک و فصل خطاب و بحکم عدل
امروز با گذشته سلیمان سوا شده ست .
ناصرخسرو.
رجوع به سواء شود.