سوادخوانی
لغتنامه دهخدا
سوادخوانی . [ س َ خوا / خا ] (حامص مرکب ) ملکه ٔ خواندن و نوشتن :
سوادخوانی آن طفل محض اعجاز است
که شد ز عکس رخش صفحه ٔکتاب خجل .
در دو سال سوادخوانی و خطی میسر آمده و شوقی مفرط بتحصیل شده . (شیخ محمد علی حزین لاهیجی ).
سوادخوانی آن طفل محض اعجاز است
که شد ز عکس رخش صفحه ٔکتاب خجل .
نظام شیرازی .
در دو سال سوادخوانی و خطی میسر آمده و شوقی مفرط بتحصیل شده . (شیخ محمد علی حزین لاهیجی ).